نتایج جستجو برای عبارت :

چون برق ازین کشاکش؟

افتاده‌ایم
عکس خورشیدیم در آب روان
افتاده‌ایم
ناامید از جذبهٔ خورشید تابان
نیستیم
گر چه چون پرتو به خاک از
آسمان افتاده‌ایم
رفته است از دست ما بیرون
عنان اختیار
در رکاب باد چون برگ خزان
افتاده‌ایم
نه سرانجام اقامت، نه امید
بازگشت
مرغ بی‌بال و پریم از آشیان
افتاده‌ایم
بر نمی‌دارد عمارت این زمین
شوره‌زار
ما عبث در فکر تعمیر جهان
افتاده‌ایم
از کشاکش یک نفس چون
موج فارغ نیستیم
گر چه در آغوش بحر بیکران
افتاده‌ایم
چهرهٔ آشفته حالان
خواهر بزرگ بزرگه داشت از کشاکش و مشکلاتش با ساینایی میگفت که توی سن بلوغ هست،باوجود تمام مراقبت ها و منع فضای مجازی،مدرسه غیرانتفاعی و سطح بالا،باز هم در میان دوستان دخترش کسی پیدا میشه که ان ها را تشویق به شنیدنِ موزیک هایی که درواقع میشه گفت محتوای آن فقط فحش های رکیک است که کمی چیدمان ادبی دارد!
ساینایی که دوست دارد مثل دوستانش در اینستاگرام فن پیج این به اصطلاح خواننده را مدیریت کند.
دراین بین ماه بانو با تعجب پرسید"چی گفتی؟" خواهر بزرگه
در کشاکش امتحانات و درس های صعب الفهمِ روی هم تلنبار شده، مانوس شدن با کتاب‌های غیر درسی، بد مرضی است. 
آنقدر کیف می‌دهد که گاه به سرم می‌زند بروم یک گوشه پَرت خوابگاه که کسی دستش به من نمی‌رسد، خودم را با کتاب‌هایم مدفون کنم و ذهن درگیر و قلب رنجورم را در نورانیت و لذت فهم مستغرق سازم. 
پ. ن: احساس میکنم دارم شبیه تو میشوم. ولی چقدر دیر. 
پروردگارا زندگی ام سرشار از هزاران نگرانیست و ذهنم از یک فکر به سوی فکر دیگری پرواز میکند,در میان اینگونه هیاهویی شنیدن ندای خاموشی که در دلم با من شروع به سخن میکند, سخت است.
خدای من مرا موهبت آن بخش که افکارم در کشاکش این غوغای زندگی بر تو تمرکز داشته باشد و هر روز زمان بیشتری با تو به راز و نیاز بپردازم.
به گونه ای متبرکم کن که ندای تو را بشنوم و سیمای تو را که پراز لطف ،مهربانی و زیبایی‌ست به چشم دل مشاهده نمایم.ای مهربانترین مهربانان
متن تصنیف غزلی از مولانا جلال الدین رومی
ما همگان محرمیم آنچ بدیدی بگوای شه و سلطان ما ای طربستان مادر حرم جان ما بر چه رسیدی بگونرگس خَمار او ای که خدا یار اودوش ز گلزار او، هر چه بچیدی بگوای شده از دست من چون دل سرمست منای همه را دیده تو آنچ گزیدی بگوعید بیاید رود عید تو ماند ابدکز فلک بی‌مدد چون برهیدی بگودر شکرستان جان غرقه شدم ای شکرزین شکرستان اگر هیچ چشیدی بگومی‌کشدم می به چپ می‌کشدم دل به راسترو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگومی به ق
ذات رفتن دلهره آوره است؛ مضاف برآن مقصدت هم معلوم نباشد. صبح برمیخیزی بی هیچ برنامه ای، شب خودت را درحال میابی که مشغول کوله بستن هستی، برای رفتن، برای جاری شدن. سر به سنگ زدن هایم بیشتر شده است، مقصدهایم نامعلوم تر. فردا را نمیدانم چشم هایم چه منظره ای میبیند شاید یک دشت شاید یک مه شاید هم یک دره. هر روز در رفتن زندگی کردن اما کار من نیست من نمیتوانم هر روز جاری شوم. برای جاری شدن باید بین مبدا و مقصد اختلاف پتانسیل برقرار باشد پس سکون هم جزئی
خدا گاهی کاری می‌کند که از همه بِبُری؛ از همه و حتی از خودت. آن‌قدر چیزهای ناراحت‌کننده نشان‌ت می‌دهد که از همه چیز و همه کس بدت بیاید؛ از همه چیز و همه کس و حتی از خودت...
اوایل خیلی بیش‌تر از الآن ناراحت می‌شدم و گله می‌کردم. اما زنده‌گی مگر چیست غیر از ابتلا و آزمایش؟ مگر زنده‌گی نقشه‌ی خدا نیست که برای هر کس نقش و جای‌گاهی را در نظر گرفته است؟ که اگر غیر از این بود، جبر جغرافیا و تاریخ و محیط همه ناعادلانه می‌نمود و خداییِ خدا را ناسز
ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده
خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
 
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
 
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش
سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
 
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است
هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده
 
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش
گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
 
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل
از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
 
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید
چون عود چند
لابلای نامه هایت یک فایل صوتی بود. آنقدر بالا و پایین می کنم لابلای ایمیل های پشت سر هم ریپلای شده تا بالاخره در یک کشاکش جانانه فایل صوتی صدایت را پیدا می کنم. روی تخت دراز می کشم و انگار می کنم کنارمی و می خواهی زیر گوشم شعر بخوانی. آنقدر بخوانی که خوابم ببرد. چقدر خوب است که صدایت را دارم. صدا را توی هدفن تا آخرین درجه بالا می برم و گوش می دهم. دوباره و دوباره و دوباره...هوا سرد و پاییزیست اما من از درون می سوزم. لای پنجره را باز می گذارم و خودم ر
من می دوم تو می دوی
من می ایستم تو می دوی
من می خوابم تو می دوی
می می نشینم تو می دوی
من خسته می شوم تو می دوی
تو لحظه ای هم به من امان نمیدهی...
من، چه به هوش باشم و چه در غفلت تو تنها یک وظیفه داری...
تو من را به پایان خط نزدیک تر می کنی...
به تصویر یک سالگی م که می نگرم، غمی بزرگ همه وجود من را در بر می گیرد...
غمی از جنس خسران... غمی از جنس از دست دادن چیزی گرانبهاتر از قیمتی ترین جواهرات این دنیا...
غمی که همه قلبم را تهی می کند و دردی که درمان ندارد... حس ع
نشانه‌های وجود تو کم‌کم در ظاهر مادرت آشکار می‌شود.این را از غذا خوردنش، اضافه وزن پیدا کردنش و لباس‌هایی که پشت هم به قامتش تنگ می‌شوند می‌فهمیم. آمدن تو به این جهان جدی است. ببین چقدر ساده و مسخره به دنیا می‌آیی. ناگهان از عدم متولد می‌شوی. فقط نه ماه فاصله است بین نیستی و هستی تو در این جهان.تو در کشاکش فهمیدن درستی ِ جهان با خودت و جهان اطرافت هزار بار درگیر می‌شوی. احتمال می‌دهم برایت چنین باشد. پدربزرگ و مادربزرگت متشرع‌اند، مادر
جمعه شب است و من دوشنبه و سه شنبه دو امتحانی دارم که کم بلدمشان و میخواهم نمره ام خوب شود...
خیلی هم کم بلد نیستم.
تمام روز و شب های بی معنا و کوفتی ام در دویدن پی این خزعبلات میگذرد، از جوان تری دوستی خواندم و اصلا شرمم گرفت از این همه بی چیزی، بی قصه ای...
چقدر گفتن مفاهیم پستشان می کند، چه چیزهای عمیقی را به کلمات احمقانه ای تقلیل می دهد...چه قدر در کشاکش با زندگی ناتوان شده ام، در خواستن چیزی، در دویدن برای رسیدن...در چیزی را برای زندگی تکیه گاه ک
هیبت ایستادنِ بلندش، از ثمر سالهای تلخِ درازش تبدیل به یک علامت سئوال شده است و در انتهای این منحنی نگاهش گرایش به زمین دارد. و صورتش در قهرِ با آفتاب و ستاره ها، و خیال پردازی هایش مرده اند. جنس آن افکاری ک از او به زمین می ریزد را، افراد کمی می دانند و زمین مثل همیشه اش مردار خوار است، و خواهان پیکرش. او در یک آمد و شد دائمی، در کشاکش افکار و خاطراتش از قله خوشبختیِ دور به قعرِ جهنم تنهایی خویش در تصادم است و خود حتا این را نمی داند. مثلِ او. اوی
هیبت ایستادنِ بلندش، از ثمر سالهای تلخِ درازش تبدیل به یک علامت سئوال شده است و در انتهای این منحنی نگاهش گرایش به زمین دارد. و صورتش در قهرِ با آفتاب و ستاره ها، و خیال پردازی هایش مرده اند. جنس آن افکاری ک از او به زمین می ریزد را، افراد کمی می دانند و زمین مثل همیشه اش مردار خوار است، و خواهان پیکرش. او در یک آمد و شد دائمی، در کشاکش افکار و خاطراتش از قله خوشبختیِ دور به قعرِ جهنم تنهایی خویش در تصادم است و خود حتا این را نمی داند. مثلِ او. اوی
برجسته ترین اثر نماز، رسیدن به آرامش روحی و روانی است، چراکه نماز یاد خدا را در دل زنده می‌کند و یاد خدا ریشه تمام خوبی ها و زیبایی ها است که باعث آرامش دل می گردد. در آیه 28 سوره رعد آمده است: «الا بذکر الله تطمئن القلوب.» آگاه باشید که یاد خداوند مایه آرامش دلهاست. نماز باطن دل را آرام می‌کند و به صراحت می‌توان گفت نماز عامل سازنده‌ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ می‌کند و نمازگزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر
کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش می میرد؟شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند ..._________________چخوف، باغ آلبالو را سال ۱۹۰۳ نوشت، در گیر و دار بحبوحه ی مبارزات طبقاتی و سیاسی روسیه ی تزاری. در ژانویه ی ۱۹۰۴ در تئاتر هنری مسکو به روی صحنه آمد و در ماه ژانویه ی همان سال، چخوف با بیماری مهلک و خانمان سوز سِل، زندگی و نمایش را بدرود گفت. باغ آلبالو آخرین و تخیل برانگی
بهتر این بود که عنوان را اینگونه می‌گذاشتند: "قدرت و ضرورت آشتی با هزاره‌ها". متاسفانه ذهنیتی در دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری وجود دارد که به صورت تاریخی در کشاکش میان مرکز قدرت سیاسی کشور(ارگ) و جامعه هزاره، هزاره‌ها را مقصر می‌پندارد...
ادامه مطلب
 
فروید صحنه ی روان آدمی را عرصه ی کشاکش دو غریزه ی اساسی به نام شور زندگی یا اروس و شور مرگ یا تاناتوس می داند. اما غریزه ی مرگ که نشانگر تمایلات ددانه و بهیمانه ی آدمی است همواره بر غریزه ی زندگی که بیان کننده ی عشق به زندگی و مهر و محبت و زندگی دوستی است غلبه دارد و هرچه  تمدن پیشتر برود این غلبه بیشتر خواهد شد. نسبت افراد نا متعارف نیز بستگی دارد به زیادگی و پیشرفت غریزه ی مرگ، پس براین مقیاس روز به روز به شمار افراد نا متعارف افزوده میگردد. 
داستان تنها میان داعش برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شد.
 
پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی
 
قابل ذکر است آمرلی در زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی است!
 
رمان بعدی، #عاشقانه‌ای متفاوت در کشاکش بحران #
یه چیزی تو تاریخ بیهقی هست. که یک‌عده هستن، به اسم ترکمانان. کلا اون‌گوشه‌ن. یه باد تند که تو پایتخت میاد، یه حاکمِ کوچیک که خراج نمی‌ده، یه اختلاف که پیش میاد یا یه سپاه‌سالار که عوض می‌شه؛
از اون‌گوشه دوباره میان تو. حمله می‌کنن و غارت می‌کنن. بعد سلطان مسعود یکیو می‌فرسته که باهاشون بجنگه، و دوباره برشون گردونه به ماوراءالنهر. تا دفعه‌ی بعدی که شاه بیمار بشه مثلا، و بتونن دوباره استفاده کنن از موقعیت. *
وضعیت منم همینه. فقط کافیه یک
برای مردم قرون‌وسطای متقدم پندار پیشرفت یکسره ناشناخته است ؛ به ارزش چیزهای تازه تفاهم نشان نمی‌دهد و می‌کوشد آنچه را که سنتی و کهنه است حفظ کند ، تنها پندار پیشرفت ، که دانش جدید هوادارش می‌باشد ، نیست که با نحوه‌ی تفکر آن بیگانه است ؛ این عصر در درک حقیقت‌های آشنا ، که مقامات رسمی تضمینش کرده‌اند ، به اصالت تفسیر بسیار کمتر دلبستگی دارد تا تأیید و تأکید خود حقیقت‌ها ، کشف دوباره‌ی چیزی که تثبیت شده ، شکل دادن مجدد به چیزی که پیش از ای
معلم زیست شناسی سعی داشت به دانش آموزانش نشان دهد که یک کرم چگونه به پروانه تبدیل می شود. او به بچه ها گفت: «در چند ساعت آینده شما شاهد این خواهید بود که پروانه چطور برای بیرون آمدن از پیله ی خودش تقلا می‎ کند؛ ولی هیچ کس نباید کمکی به او برساند» و بعد کلاس را ترک کرد. دانش آموزان صبر کردند و در نهایت این اتفاق افتاد. پروانه در کشاکش بیرون آمدن از پیله ی خود بود که یکی از بچه ها دلش به حال او سوخت. او برخلاف گفته ی معلم شان تصمیم گرفت به پروانه کمک
 دوست دارم اربعین امسال، قاطی کنم. دیگر به دور و برم نگاه نکنم. حساب و کتاب را بگذرام کنار. بدون هیچ کاروانی، بدون دوست و همراه، خودم را بردارم ببرم پیش حسین. مطمئنم خودش راه را نشان می دهد. گذرنامه، چفیه، پرچم و سربند، تمام کوله بار سفر. برای یک هفته تمام آرزوهایم را فراموش کنم. از خانواده ام، پاره های تنم، دل بکنم. فقط بیایم اعلام حضور کنم و بگویم: من هستم. نصرتی لکم معدّة. یقین دارم که می‌شود توی آن قدم ها، تمام تقدیر را عوض کرد. شاید چندبار از
دانلود رمان اسارت عشق
 
نام رمان:اسارت عشق جلد اول
نویسنده:سارا رحیمی‌تبار( Ava Banoo)
موضوع:عاشقانه. جنایی.معمایی.پلیسی.طنز
تعداد صفحات:۸۵۶
خلاصه:
دانلود رمان اسارت عشق داستانی
برخاسته از یک انتقام قدیمی‌؛ کینه‌ای که در زیر خروارها خاک مدفون شده! و
در این میان دختری از جنس نور!از جنس مهربانی در کشاکش این نبرد سهمگین
اسیر چنگال بی‌رحم روزگار می‌شود و چه ناعادلانه بهای این کینه را
می‌پردازد؛تمام دارایی‌اش، خانواده اش، را به ناحق از دست می
 
فتح خون
نویسنده : شهید سید مرتضی آوینی
این کتاب شامل ده فصل مقاله پیرامون موضوع تاریخ صدر اسلام و اهل بیت علیه السلام است.
 
بخشی از کتاب : راستی را که تحلیل وقایع تاریخ سخت دشوار است.سرّدشواری کار،در پیچیدگی های روح آدمی است.وقتی که مه در عمق دره ها فرو می نشیند،اگرچه تاریکی 
کامل نیست،اما آفتاب پنهان است و چشم انسان جز پیش پای خویش را نمی بیند.اگر نباشد
اینکه آفریدگار،ما را در کشاکش ابتلائات می آزماید،عاداتمان را متبدّل می سازد و شیاطین
نام کتاب: #خون‌مردگی | نویسنده: #الهام_فلاح | #نشر_چشمه | ۲۲۴ صفحه.الهام‌فلاح در این کتاب به زیبایی از لهجه و توصیف استفاده کرده است، او حتی در انتخاب اسامی با ظرافت خیلی خاصی پیش رفته و این یعنی با یک کتاب همه چی تمام روبرو هستیم که اصلا خسته کننده نیست.."انتظار" اصلی ترین حرف این کتاب است، و شاید بشود گفت تمام حرف کتاب و تنها حرف کتاب. رمان سه مقطع زمانی را به زیبایی تمام ترسیم می کند: جنگِ سال ۶۷، پس از جنگ در سال ۷۰، سال ۹۰ در تهران و بغداد..مرز د
در کشاکش زبان و مفهوم در شعر گاهی این زبان است که مفهوم را از آن خود می‌کند و ارتقا می‌دهد و به چیزی جز آن که مراد شاعر بوده تبدیلش می‌کند...
قصه‌ی سروده شدن شعر بوی جوی مولیان رودکی را همه می‌دانیم. ماجرای راضی کردن نصر بن احمد شاه سامانی برای بازگشت به بخارا. اما قدرت حیرت‌انگیز رودکی شعر را به رویای همیشگی انسان برای بازگشت به بهشت مثالی بدل کرده است. حال من نمی‌دانم این حسرت بازگشت فقط در انسان ایرانی اینقدر عمومیت دارد که شعرهایی از ای
این حرکت آخر #صدرالساداتی ها را نپسندیدم. در جامعه ی امروز حرکتهای رادیکال هرچند تاثیر آنی دارند اما در بیشتر موارد نتیجه ی معکوس دارند. کسی منکر وجود نفوذی و مفسد در ساختار قدرت نیست اما این عمل نسنجیده جای مفسدین را سفت تر و برخورد با آنها را سختتر کرد. امروز دیگر عدالت خواهان نمیتوانند قدمهایشان را به محکمی گذشته بردارند چرا که بخشی از اعتبارشان برای حمایت از عمل نسنجیده و احساسی برادران #صدرالساداتی به ثمن بخس حراج شد. مسیر #عدالت_خواهی
معشوق پاییزی من، سلام!
حال که این نامه را می‌خوانی تازه کار آب دادن به گل‌های شمعدانی ضلع شرقی باغچه‌ را تمام کرده‌ و با کتابی از نویسنده‌ی جوان فرانسوی رو به منظره‌ی دل‌انگیز غروب پنج‌شنبه نشسته‌ام؛ شربت آلبالو را در لیوان ریخته و به روزهای گرمِ ژوئیه‌ی ۲۰۱۹ فکر می‌کنم ؛ آه که چه روزهای ملال‌انگیز، گیج کننده‌ و طاقت‌فرسایی بود ... بگذریم، نمی‌خواهم با یادآوری آن روزها خاطرت را مکدر کنم.
از خودت بگو! حال تو چطور است؟ روزهای تابستانت
پیش و پس از دولت پهلوی دو حکومت بوده یکی حکومت قجری و دیگر حکومت فجری و چه جالب است که تفاوت این دو حکومت تنها یک نقطه است
که قجر را از فجر تمیز میدهد.
ولی در عمل این دو حکومت حتی به اندازه یک نقطه هم تفاوت ندارند.
اگر در روزگار قجری ظلم و باج خواهی شاهزاده و ارباب بود امروز رانت خواری و باج خواهی شیخ و آقازاده است.
اگر در آن روزگار فقر خودش را در قالب علف خواری و برگ خواری نشان میداد امروز آن را در قالب زباله گردی و زباله خواری می بینیم.
اگر در آ
بزرگ‌ترین رسالت روشنفکر در معنای حقیقی آن (و نه در معنای آن واژه مستعمل که بی سیگارش فکر کردن نمی‌تواند) این است که حماقت عامه را تماشا کند و باز رغبت داشته باشد که راه خود را ادامه دهد؛ مخصوصا در آن دوره‌های بسیار طاقت‌فرسا، که حماقت هم پا دارد هم خیابان، هم اشک، هم زبان. و عقل پابُریده‌ی دست‌بُریده‌ی زبان‌بُریده‌ی مهجورِ زندانی‌ست. و اینجا حتی کارِ روشنفکر دشوارتر می‌شود: نماندن در رکاب توده سیاه‌روح متراکمِ خیابان، تا به خود مغر
می‌خواهم از دردی بگویم که بوی گنــاه و نجاستش، تمام شهر را پر کرده است.دخترکی نوجوان و شهرستانى، با مشکلاتی در پرورشگاه مواجه می‌شود و مشکلاتی که او را مجبور می‌کنند تا برای تامین
آینده و خوشبختیِ برادر کوچکترش، از آنجا فرار کند. دست سرنوشت، او را به خانه‌ای می‌کشاند که خانهء فساد می‌خوانیمش. در مابین این کشاکش‌ها، آشنایی با فردی، تقدیر دیگری برای دخترک رقم می‌زند.
ادامه مطلب
 
بسم الله الرحمن الرحیم
دغدغه دین داشتن همیشه جزو مسائلی است که مورد تاکید خیل عظیم دوستداران اسلام و انقلاب بوده است
و این دغدغه به مثابه ی درد است و به همین دلیل مورد تاکید است
زیرا کسی که درد دارد به دنیال درمان آن هم خواهد رفت پس کسی که دغدغه دارد ، تلاش هم میکند ، اصلاح هم میکند و ...
اما اخیرا دغدغه ها و صاحبان آنها به سمت و سویی رفته اند که نه تنها خوب نیست ، بلکه آفت هم دارد
صاحبان دغدغه به جای پیدا کردن راه درمان و راه حل درد خویش ، گرم تع
روانکاوی و ادبیّات
 
7217
 
به قلم دامنه. به نام خدا. کتابِ «روانکاوی و ادبیّات» نوشتۀ خانم حورا یاوری. با عنوان فرعی «دو متن، دو انسان، دو جهان؛ از بهرام گور تا راوی بوف کور. تهران: انتشارات سخن. چاپ اول ۱۳۸۷ در ۲۸۸ صفحه.
 
 
چندی پیش، به «حاشیۀ» قم رفتم! دوراندیشی کردم در کیفم کتابی از «حورا یاوری» گذاشتم که اگر برنامه، باب طبع من نبود، گوشه‌ای خیز بردارم و کتابم را بخوانم. نیمی چنین شد، و من هم رفتم زیر سایه‌ی خنک درخت توت، گرفتم کتابِ «روانکا
بچه که بودم صدای محکوم گری در ذهنم شدت می گرفت که تاریخ چه چیزهایی را پشت سر گذاشته و خودم را در هر تکه ای از آن که جا می کردم چیزی جر ترس وجودم را در آغوش نمی گرفت. با فکر اینکه من در تاریخ امروز زندگی می کنم و هیچ تعلقی به آنجا ندارم خودم را تسکین می دادم. مانند بیدار شدن از کابوسی بود که تا چند لحظه بعد از باز کردن چشم هایت فکر می کردی واقعیت است، و بعد آرام می گرفتی که صرفا رویایی نامطلوب بوده. 
امروز من تمام تاریخ را یک جا تجربه می کنم. ترس از
به متوکل گزارش دادند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیانش
به او وجود دارد. او دستور داد تا عده‌ای از سربازان و مأموران غافلگیرانه به منزل
امام حمله برند. دستور اجرا شد و وقتی وارد خانه شدند، او را تنها، در اتاقی که کف
آن از شن و ماسه بود یافتند، در حالی که در را بر روی خود بسته، لباسی پشمینه بر تن
کرده، روپوشی بر سر انداخته و آیاتی از قرآن را زمزمه می‌کرد. امام را در همان حال
پیش متوکل آوردند.
وقتی امام به مجلس متوکل وارد
بچه که بودم صدای محکوم گری در ذهنم شدت می گرفت که تاریخ چه چیزهایی را پشت سر گذاشته و خودم را در هر تکه ای از آن که جا می کردم چیزی جر ترس وجودم را در آغوش نمی گرفت. با فکر اینکه من در تاریخ امروز زندگی می کنم و هیچ تعلقی به آنجا ندارم خودم را تسکین می دادم. مانند بیدار شدن از کابوسی بود که تا چند لحظه بعد از باز کردن چشم هایت فکر می کردی واقعیت است، و بعد آرام می گرفتی که صرفا رویایی نامطلوب بوده. 
امروز همان صدا مرا تکان می دهد که ببین تمام تاریخ
انرژی و وقت، احساسات و راحتیِ زیادی خرج شد تا عمیقا فهمیدم ذهن دغدغه مند، چجور ذهنیه. درگیری با حجم زیادی از مشکلات طبقی بندی نشده که براشون راه حلی نداشتم و این در و اون در می زدم تا بفهمم و یه قدم برم جلو، مواجه با عریان ترین شیرینی که دیده بودم، احساسِ نقطه ضعف هام و سرزنش های بی شماری که شیرین واقعی رو هرچه بیشتر از ایده آل ها دور می کرد، اومدن این راه درازِ زجر آور و خسته کننده، در جا زدن در مسیر گذر،رفتن و برگشتن ها، چیز هایی که هنوز گوشه ا
انرژی و وقت، احساسات و راحتیِ زیادی خرج شد تا عمیقا فهمیدم ذهن دغدغه مند، چجور ذهنیه. درگیری با حجم زیادی از مشکلات طبقی بندی نشده که براشون راه حلی نداشتم و این در و اون در می زدم تا بفهمم و یه قدم برم جلو، مواجه با عریان ترین شیرینی که دیده بودم، احساسِ نقطه ضعف هام و سرزنش های بی شماری که شیرین واقعی رو هرچه بیشتر از ایده آل ها دور می کرد، اومدن این راه درازِ زجر آور و خسته کننده، در جا زدن در مسیر گذر،رفتن و برگشتن ها، چیز هایی که هنوز گوشه ا
ذکر سبعه معروف به اذکار هفتگانه


 
ذکر سبعه
 

یکی
از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و
سلوک، ذکر است؛ «ذکر الهی» چون نسیم فرحبخش، حیات معنوی را به انسان هدیه
می کند. قلب خسته و افسرده انسان با «یاد خدا» طراوت می یابد و در کشاکش
مشکلات و انبوه گرفتاری ها، به یاد معشوق است که اطمینان و آرامش را برای
جان ها به ارمغان می آورد.  یکی از بهترین اذکار، ذکر سبعه است که روایات
مختلفی درباره آن وجود دارند.
ا
تا نیمه هاى شب دنبال جواب فلان سوال میان کتاب ها مى گردم. از دور شاید به نظر مى رسد که تمام عمر دنبال مسئله هاى حل نشده ام. اما مدتى است فهمیده ام که این مسئله هاى حل نشده هستند که جایى مرا پیدا مى کنند. چه ونکوور، چه تهران، چه کمبریج. نزدیک صبح نوار سبز ساعت را براى نیم ساعت بعدش تنطیم مى کنم. صداى قدم نگهبان بیرون ساختمان اما از هر ساعتى هشیارکننده تر است. پیرمرد قدخمیده با محاسن سفیدرنگش وقت اذان صبح راه مى رود و استغفار مى کند. و تو گویى این ذک
در واقع نادر از شگفتی های بی مانند تاریخ ایران است. گاهی فکر می‌کنم جادوگری فسونکار به قدرت و عظمت شکسپیر لازم است تا تراژدی حیات او را بنویسد. هیچ لازم نیست این شخصیت تاریخی را از عالم واقعیات به سپهر خیال انتقال دهیم تا رنگ و بوی تراژدی پیدا کند، او خود از لوازم و مشخصات یک قهرمان تراژدی چیزی کم ندارد. آنچه کم داریم، روایتگری سخت‌کوش و پژوهشگر و هوشمند است که چهره او را از پس پرده مات غبار گرفته و زنگار آلودِ متون تاریخی بیرون بکشد و در مع
هرگز
نشنیده‌ایم که بعد از آن پیشامد، چه تغییری خواهیم کرد و از ما چه خواهد ماند؛ قد
که می‌کشی، عده‌ای فریاد بر می‌آورند که تنهایی را برگزین و زندگی‌ات را نیز به
تنهایی اداره کن تا نکند درگیر دیگری شوی و به دیگری دچار. گروهی اما گریبان می‌درند
که «بدی در تنهایی خفته است»* و باید با نیم دیگری جفت شوی تا بتوانی
در مسیری سالم و صحیح ادامۀ حیات دهی و به تکامل برسی.

من اما
در کشاکش و هیاهوی دستۀ دوم بودم و این‌گونه بود که با تو جفت شدم. اگر پیش از
 
زخم هایت را دوست بدار
و برای عمیق ترینش نامی انتخاب کن!
نامی که درخور است و شکوهمند
نامی که در هیچ کتابی خوانده نشد
در هیچ شعری سروده نشد
و در هیچ آوازی شنیده...
 
او را شاهزاده خطاب کن
ملکه؛ امپراطور و یا فرمانده ای شجاع
چرا که او زیباست
و در کشاکش رنج هایی که دیده‌ای
سربازی ست که بر گردنش
تاجی از گل های سرخ
آویخته اند!
 
| حمید جدیدی |
  انسان  و چالشهای سهم خواهانه ی او بر زمین
پس از تصویب نهایی حیات بر زمین و پیدایش گونه های گیاهی وجانوری در زمین و دریا وسکونت انسان بر زمین وتسلط او بر شکار و سکونت درغارها و رشد انسان در پایداری و مقابله با پدیده ها ی طبیعی، انسان توانست  به انقلاب های پی در پی و هدفمندی دست بزند و این دگرگونی ها نشان از این داشت که انسان برای خود سهم بیشتری از زندگی و رفاه در زمین می طلبد. با  آغاز انقلاب کشاورزی  و در پی آن انقلاب شهرنشینی و سپس دگرگونی ه
"به طور کلی اجرای تمام قوانین مربوط به
حکومت به عهده فقهاست، همان طور که پیامبر(ص) مأمور اجرای احکام و برقراری نظامات
اسلام بود... در جامعه اسلامی باید فقیه عادل و جامع الشرایط در رأس کار و حاکم بر
جامعه و رهبر و اداره کننده آن باشد. اگر قدرت و ولایت، از فقیه گرفته شود قوانین
الهی تغییر یافته و طاغوت زمام امور را به دست خواهد گرفت...
ولایت مورد بحث ما در اینجا یعنی حکومت و اداره جامعه و اجرای قوانین
و احکام اسلامی و این یک امتیاز و برتری نیست، بل
در کشاکش نگاه و لبخند و خیال، در خواهش نوازش و مضراب انگشتانی که میلغزیدند، سر میخوردند و ضرب
میگرفتند بر سازی که تشنه نواختن بود. شدیم هم قدم. هم راه. هم نفس. تاب میخوردیم
بر نبودمان از آن همه بند که بنده‌مان کرده بود از پیش. گفتیم هرچه بادا باد. دل
بستیم به ضریح نگاه هم. بیشتر که گذشت، برف که بارید، چشمانمان، خاطراتمان، وجودمان،
دعا و یادهامان، زمزمه‌هامان و دستانمان، شدند عشقه هایی پیچیده در هم. شدیم پناه
دیگری. پلک روی پلک، قلب روی قلب. رو
تازه‌ترین ساخته‌ی مهران مدیری (قبلاً درباره‌ی «ساعت پنج عصر» نوشته‌بودم) سریالی‌ست به‌نام «هیولا»؛ ماجرای زوال تدریجی یک‌معلم شیمی، با بازی گیرای فرهاد اصلانی، که خاندانش پشت‌اندرپشت «شرافت» پیشه ساخته‌اند، و وسواس‌گونه درست‌کاری را دنبال کرده‌اند، ولی در گذر زمان بنیه‌ی اقتصادی‌شان چنان تضعیف شده، که مستأجر نواده‌ی پیش‌کار جد بزرگ خانواده شده‌اند، و این پیش‌کارزاده‌ی سابق هم به‌تازگی نامش را از «غضنفر چِمچاره»، به«مهی
مقاله «نقد زبانی مقررات حقوق بین الملل خصوصی ایران» در جدیدترین شماره فصلنامه علمی – پژوهشی مجلس و راهبرد (پاییز 97، ش 95) منتشر شد.
در چکیده این مقاله می خوانید:
زبان، ابزار انتقال پیام است و این پیام برای حاکم، اراده چگونگی اعمال قدرت را معرفی می‌کند. مصوبات مجالس قانونگذاری نیز ازآنجا‌که گاه در میان پیشنهادهای ناهمگن و گوناگون نمایندگان، از میان انبوهی از واژه‌ها و در میانه کشاکش‌های سیاسی و شخصی نمایندگان، به کرسی اقتدار می‌نشینند م
سیمای زنان در آیین زرتشتوقتی موضوع حقوق زن در یک آیین و مذهب پیش می آید و مطرح می گردد – ورای بعد شخصیتی و اخلاقی و انسانی ،که برای هر کسی نسبی است – قسمت عمده ی آن مربوط به احکام می شود که در آن مذهب، برای زن منظور گردیده است. نا گفته پیداست که در کتابها و مجلات و مقالات موجود و قابل دست رس، که در باره ی دین زرتشتی نگاشته شده اند، به جز موارد اندکی به احکام و قوانینی بانوان اشاره نشده است؛ به ویژه در نوشته هایی که به زبان کردی تحریر شده اند، کمت
پیام دکتر عسکر جلالیان به مناسبت سالروز وفات دکتر علی شریعتی:
...
دکتر علی شریعتی در «ابراهیم در کشاکش یک انتخاب» می‌نویسد:
«پس از رَمی آخرین بت بی‌درنگ قربانی کن... و اکنون در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده‌ای، اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ شغلت؟ ...»
در حدیثی از پیامبر (ص) می‌خوانیم: «خیرالناس من انفع للناس»؛ بهترین مردم کسی است که به مردم نفعی رساند. در زمانه‌ی پر آشوب امروز، هر خدمت خالصانه‌ای هزینه‌ی خود را م
دامنۀ جهان 
7204
 
به قلم دکتر فتح الله دهقان: انسان ها دارای آرمانها و ایده ال هایی هستند که فلسفه زندگی آنها را تشکیل می دهد. از سوی دیگر دارای منافعی می باشند. جوامع و کشورها نیز که متشکل از انسانها می باشند، دارای اصول و آرمانهای انسانی و منافعی می باشند که در منافع جمعی و ملی متبلور می شود. تاریخ جهان همواره شاهد کشاکش و نزاع آرمانها و ایده ال ها با منافع بوده است. در این راستا دو مشرب سیاسی، ایده آلیست و پراگماتیسم را در جهان سیاست شاهد هستی
  انسان  و چالشهای سهم خواهانه ی او بر زمین
پس از تصویب نهایی حیات بر زمین و پیدایش گونه های گیاهی و جانوری در زمین و دریا و سکونت انسان بر زمین وتسلط او بر شکار و سکونت درغارها و رشد انسان در پایداری و مقابله با پدیده ها ی طبیعی، انسان توانست به انقلاب های پی در پی و هدفمندی دست بزند و این دگرگونی ها نشان از این داشت که انسان برای خود سهم بیشتری از زندگی و رفاه در زمین می طلبد. با  آغاز انقلاب کشاورزی  و در پی آن انقلاب شهرنشینی و سپس دگرگونی ه
صحنه سیاست پیش چشم مردم گشوده است. میدان منازعه نباید خونین شود و کسی جان خود را از دست بدهد. خون همه چیز را دشوار می‌کند. جسد خونین همه شعارها و مفاهیم و وعده‌ها و آرمان‌ها را به پرسش می‌گیرد. به همین خاطر، قبل از آنکه جسد خونین را در تابوتی قرار دهند و از پیش چشم دور کنند، واقعه مرگ خونین را در لفافه نامی باید پیچید تا چندان حواس جمع از صحنه و گوش جمع از شعارها منحرف نشود.
مردگان خونین تن، باید بایگانی شوند. در بایگانی سیاست پرونده‌هایی هست
سال 73 وقتی دانشجوی رمیده و گیجی بودم که
دست و بالش مدام به شاخ وبرگ نادانسته ها و ناتوانیهایش گیر میکرد،‌ دوستم با جمله‌ای
به دادم میرسید که مرجعش را نمیدانستم: فردا در موردش فکر میکنم!

اسکارلت را نمیشناختم اما به عنوان یک هجده
ساله متحیر که پر بود از حسِ دیرکردگی، به این وعده و به این به تأخیرافکنی
نجات‌بخش دخیل بسته ‌بودم.

قبل از آن هم در دوره دبیرستان دو معلم از
نگاه عموم بچه‌ها "رت باتلر" بودند که او را هم نمیشناختم؛‌ امّا می‌دیدم
که
 ۱.انّ اولیائى تحت قبابى*  لا یعرفهم‏ غیرى‏.  
«دوستان من در زیر قبّه‏هاى من‏اند، جز من کسى آنها را نمى‏شناسد.»
 - احیاء علوم الدین، ج 4، ص 256. حدیث قدسى است  .
* در نسخه هایی  «قبایی» ذکر شده یعنی زیر قبای من پنهانند.
۲.
وصیتى است از پدرى پیر که عمرى را با بطالت و جهالت گذرانده، و اکنون به سوى سراى جاوید مى‏رود با دست خالى از حسنات و نامه‏اى سیاه از سیّئات، با امید به مغفرت اللَّه- و رجاء به عفو اللَّه است- به فرزندى جوان که در کشاکش با مشکلات د
می‌توان اطمینان داشت که شعر نخستین یونانیان ، مانند شعر مردمان دیگر در مرحله‌ی ابتدایی ، شامل وردهای جادویی ، گفته‌های سروش غیبی ، دعاها و افسون‌ها ، سرودهای جنگ و کار است . این انواع اشعار چیزی مشترک دارند ، می‌توان آنها را شعر آئینی مردم نامید . برای سرایندگان افسون‌ها و اشعار هاتف غیب ، مبدعان نواهای عزا و سرود جنگ هرگز پیش نیامد که چیزی شخصی بیافرینند ؛ شعر آن‌ها بطور عمده بی‌نام و به‌منظور همه‌ی جماعت ، بیانگر پندارها و احساساتی
مدح شاه ولایت امیر المومنین علیه السلام توسط مرحوم صاحب تبریزی شاعر مشهور:
ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین
مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
موجه‌ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم
رشته‌ای از تار و پود جامه‌ات حبل المتین
غنچه پژمرده‌ای از لاله‌زارت شمع طور
قطره افسردهای از زمزمت در ثمین
در بیابان طلب یک العطش گوی تو خضر
در حریم قدس یک پروانه‌ات روح الامین
مصرع برجسته‌ای دیوان موجودات را
از حجر اینک نشان انتخابت بر جبین
میهمانداری به ال
پس از چند دهه شاهد تجدید چاپ رمان «فیل در تاریکی» نوشته‌ی قاسم هاشمی نژاد هستیم. داستانی پلیسی در زمانه‌ای نه‌چندان دور از روی تقویم و بس دور با توجه به شتاب روز افزون حوادث تاریخ معاصر کشورمان! چاپ نخست این کتاب به سال ۱۳۵۸ بوده و این در حالی است که نوشته‌ی مرحوم هاشمی نژاد به سال ۱۳۵۵. پیش از اینکه شروع به خواندن داستان کنم فکر می‌کردم با داستانی پلیسی-معمایی و حتی تعلیق‌پذیر طرف خواهم بود ولی وقتی به یک سوم داستان رسیدم، فهمیدم که تص
پس از چند دهه شاهد تجدید چاپ رمان «فیل در تاریکی» نوشته‌ی قاسم هاشمی نژاد هستیم. داستانی پلیسی در زمانه‌ای نه‌چندان دور از روی تقویم و بس دور با توجه به شتاب روز افزون حوادث تاریخ معاصر کشورمان! چاپ نخست این کتاب به سال ۱۳۵۸ بوده و این در حالی است که نوشته‌ی مرحوم هاشمی نژاد به سال ۱۳۵۵. پیش از اینکه شروع به خواندن داستان کنم فکر می‌کردم با داستانی پلیسی-معمایی و حتی تعلیق‌پذیر طرف خواهم بود ولی وقتی به یک سوم داستان رسیدم، فهمیدم که تص
آنچه در ادامه می آید ، کلیدی ترین نکات کتاب «علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه» و نیز بخشی از کلیدی ترین نکات کتاب «نگاهی نو به سیاست و فرهنگ» اثر «رضا داوری اردکانی» می باشد که توسط صاحب وبلاگ مشهود، تلخیص گردیده اند:
«علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه»
*علوم انسانی غرب بر مبانی و پیش فرض هایی مبتنی است که با تلقی دین از انسان و جامعه و سیاست موافقت ندارد و رواج این علوم رواج اندیشه ها و رواج زندگی غربی است. پس باید فکری کرد و چاره ای اندیشید تا
بالاخره نماینده ولی فقیه در استان مازندران از این سمت استعفا کرد.
اخبار موثق اما غیر رسمی از انتخاب حجت الاسلام محمدی لایینی امام جمه شهرستان نکا برای تصدی این مسئولیت خطیر حکایت دارد.
دو سال است که بحث تغییر نماینده ولی فقیه استان مطرح شده؛ اما ظاهراً بعضی تحرکات مانع از اقدام جدی در این خصوص بوده است.
گاه گزینه هایی برای جانشینی حجت الاسلام طبرسی مطرح می گردید که احساس می شد در صورت انتصاب، استان را چند قدم از این وضعی که دارد عقب تر می کشا
مسعود نیلی در سخرانی «بررسی عملکرد اقتصادی دولت یازدهم» [1] و هم‌چنین «چگونگی پیدایش و رشد ابرچالش‌های اقتصاد ایران» [2] ساختاری اقتصاد ایران در چهار دهه گذشته و مهم‌ترین چالش‌ها و ابرچالش‌های گذشته، حال و آینده آن را بررسیده است. ممکن است عنوان سخنرانی یکم این تصور را ایجاد کند که یک سخنرانی تبلیغاتی است ولی به نظرم گوش دادن آن به دلایل متعددی بسیار مفید خواهد بود.
شاید مهم‌تر از همه این است که همه - فارغ از رشته تحصیلی و تخصص کاری - باید
«پیاده روی اربعین» برای من
دانشگاهی است که هرسالی که به این سفر معنوی میروم ، ترمی از درس های نو فرا می گیرم!
میتوانم به جرات بگویم که همین پیاده روی
سالانه اربعین ، بسیاری از دیدگاهها و جهان بینی های من را دگرگون و یا تکمیل و یا
ایجاد کرد!
نخستین بار مفهوم پرچم را از نخبگان «پان ایرانیست»
دریافتم ولی هنوز هم پرچم برایم اهمیت چندانی نداشت؛ چون این نخبگان ، پرچم مطلوب ایران را همان پرچم «شیر و خورشید» می دانستند!
اما نخستین باری که نسبت به پرچم
<link rel="stylesheet" href="http://sidaa.ir/css/affcss.css" /><div class="affsbt2 affsbt"><div class="contnr"><a target="_blank" href="http://sidaa.ir/product/17890/تحقیق-پست-مدرنیسم-و-هنرهای-تجسمی-54-ص/330" class="affsbtpic2"><img src="http://sidaa.ir/HPicturer.ashx?img=22559MTczMzA_.jpg&w=150&h=150&path=~/content/productpic/" alt="تحقیق-پست-مدرنیسم-و-هنرهای-تجسمی-54-ص" /></a><h5><a target="_blank" href="http://sidaa.ir/product/17890/تحقیق-پست-مدرنیسم-و-هنرهای-تجسمی-54-ص/330">تحقیق  پست مدرنیسم و هنرهای تجسمی 54 ص</a></h5> <span>فرمت فایل دانلودی: </span> <b>.zip</b>&
 
 
قسماین فیلم دربارهٔ قتل زنی به اسم رضوان است که خانواده و اقوام آن به‌دنبال اثبات کردن قتل کننده بودن شوهر او به دادگاه میباشند . . . روال دادگاه ۵ سال به سود وصال پرونده قتل را به تعویق انداخته و این نهایی دادگاهی است تشکیل خواهد شد و در‌صورتی‌که قسامه انجام نشود رای به برائت داده خواهد شدمحسن تنابنده تالیف کننده و هنرپیشه لبریز فعالیت سینما و تلویزیون که بیش تر از هر چیز , سریال مالامال مخاطب پایتخت و شخصیت دوستداشتن
توی دوره و زمونه ...از هر دختر و پسر دم بختی بپرسی دوست داری چطوری با همسر آینده ات اشنا بشی...
احتمالا ۹۰ درصدشون...نه...۹۹ درصدشون تو خیالاتشون به این فکر نمیکنن که زن همسایشون یه خواهر زاده داره که واسه پسرش دنبال زن میگرده...یا کسی به این فک نمیکنه که یکی... یه اقا پسری به مادرش بگه دنبال یه دختری میگردم با این مشخصات مثلا اجتماعی باشه یا امل نباشه یا بی زبون نباشه یا از این فاطمه کماندو ها نباشه و روسریش از این گیره اویزونا نداشته باشه‌‌...هر ک
آن روزی که علی الف گفت تصمیم دارد از ایران برود، عصر بود و من دانشگاه بودم. تمامِ راهِ برگشت را میراث و محبت سیاوش قمیشی گوش کردم. به پرنده مهاجر الکی بگو که خوبه، نگو طفلی شوق پرواز یه حکایت دروغه. مبهوت بودم. تا فردا شاید کلمه‌ای با کسی حرف نزدم. فردایش را هم یادم نیست. عمیقا درد کشیده بودم. چیزی که مدت‌هاست از آن محرومم. عمیقا احساس‌کردن. عمیقا زجرکشیدن. آگاهانه مُردن و زنده‌شدن. به کسی هم چیزی نگفتم. خیلی هم سعی نکردم برای کسی شرح بدهم. اما
نویسنده؛ علی جعفری مزینانی


یلدا فرصتی است مغتنم برای دیدارها؛ هنگامی که کشاکش روزگار ما را از دیدار آنانی که به چشمانمان نیازمندند باز می دارد تا با این بهانه بتوان دانه های نازک احساس را گلبوته کرد ودرخاطره ی گلها نشست ودرغایت مهربانی ها راچشید و مهر گلهای شقایق را در دلها کاشت  تا با گل سبز صداقت خانه ی دل را آباد تر کنیم.یلدا با اولین شب شروع  فصل زمستان و ماه دی آغاز می شود که غالباً با بارش برف یاباران که از بهترین نعمات الهی است همرا
ـــ تقدیم به«مجید»
علم تجربی بر ندانستن استوار است؛ نقطه‌عزیمت این معرفت، برخلاف تمام معرفت‌هایی که بشر را در طول تاریخ به‌خود مشغول کرده‌است، جهل است. به‌همین قیاس، نقطه‌ی آغاز مدرنیته، به‌عنوان هم‌زاد علم تجربی، همین ندانستن است؛ نوعی خلأ بی‌معنا، که با «انسان»، و تنها انسان، معنا می‌یابد: مرگ خدا را در همین بستر باید فهمید.
این ویژگی یک‌تای علم تجربی سبب می‌شود به‌قول کوآیْن تنها سرچشمه‌ی شناخت راستین را تجربه بداند؛ لمس بی‌
تعلیم سوره یوسف به زنان

خداوند بهترین هایش را برای ما انسان
ها رقم زده است.

احسن الخالقین

احسن تقویم

احسن القصص و...

ماجرای سوره یوسف علیه السلام ،احسن القصص
پروردگار گیتی است.

هویت یوسف نبی با مجموعه مختصاتی که
دارد باعث پدید آمدن زیبایی های چند جانبه در ماجرای زندگی ایشان شده است.

هفت گرگ درهفت بزنگاه  به یوسف حمله ورشدند.

1-      یوسف
را گرگ زیبایی درتن افتاد و درید.

2-      یوسف
ازگرگ حسادت برادرانش به چاه کشانده شد

3-      یوسف
از گرگ
ماه آبدرباره کلیپ منتشر شده درباره ی  عصر آکواریوس اگر چه من با بیشتر ادعاها و نظریاتش موافق نیستم. و آن را موهوم و تخیلی می دانم.و گمان نمی برم در ماجراهای زمین شناسی فصلی به این حالات بازشده باشد که با تغییر دوره ی مزوزوییک  گَرد معنویت  بر محاسن زمین نشسته باشد.  و یا در دوره ای معنویت بشر بصورت تخیلی رشد کند.
اما  از دوران مزوزوییک به دوران جدید زمین شناختی به تحولی نو دچار شد و همینطور دوران جدیدتر و نهایتا زمین بستر انسان نو شد و به کمک ز
خشکسالی یک احساس غریب نیست واقعیتی است که بیش از نیمی از جهان با آن روبروست و همه براین باورند که امسال باید با تشنگی دست و پنجه نرم کنند و همه باید با اراده جمعی و همیشگی خود آماده نبردی سنگین با خشکسالی و کم آبی باشند . در این شرایط دست روی دست گذاشتن و تماشای وضع اسف بار تشنگی آسمان و زمین ، کاری عاقلانه نیست ، باید از همین امروز دست به کار شد تا بیشتر از این          علف زارهای رو به خشکی دو سوی جاده های کشور چشمهایمان را نیازارد و اندوه تشنگی
با سه‌برابرشدن قیمت بنزین، عده‌ای از مردم ایران مرئی شدند که تا پیش از آن مطلقاً نامرئی بودند: ساکنان شهرستان‌های کوچک، شهرهای جدید، حاشیه‌ی شهرهای بزرگ، و همه‌ی کسانی که هیچ بهره‌ای از زندگی در ایران نمی‌برند، ولی اصلاً دیده نمی‌شوند، صدایی ندارند، و تحت شدیدترین سرکوب‌ها هم قرار دارند: سرکوبی که اولاً در سطح گفت‌مان حضور دارد، و انواع تحقیرهای کلامی و رفتاری را متوجه‌شان می‌کند و، از این گذشته، به‌سطح اقتصادی نیز گسترش می‌یاب
 
پشت صحنه ی توجیه و ریاکاری
توجیه برای دزدی و ریاکاری درجوامع  بد فرهنگ وبی فرهنگ هنری است که غالب مردم در پویایی وخلاقیت این هنرناهنجار به ورزیدگی رسیده اند
توجیه و فتوا دادن برای رسیدن به مطامع و منافع،آموزه و ارثیه ی حکومتی دولت ها وحکومت ها به مردم است
همه ی دزد ها  قبل ازارتکاب به  بزه  فتوا می دهند که به این دلیل از جیب ملت و افراد بزنند وبه آن دلیل از دیوار فلانی بالا بروند تا حقشان را مطالبه کرده و بگیرند و یا حقیقتی را به میل خود باط
در شگفت‌ام از کسی که در خانه‌اش نانی نمی‌یابد،
و با شمشیر آخته‌اش بر مردم نمی‌شورد.
ـــــ منسوب به‌ابوذر غفاری
با سه‌برابرشدن قیمت بنزین، عده‌ای از مردم ایران مرئی شدند که تا پیش از آن مطلقاً نامرئی بودند: ساکنان شهرستان‌های کوچک، شهرهای جدید، حاشیه‌ی شهرهای بزرگ، و همه‌ی کسانی که هیچ بهره‌ای از زندگی در ایران نمی‌برند، ولی اصلاً دیده نمی‌شوند، صدایی ندارند، و تحت شدیدترین سرکوب‌ها هم قرار دارند: سرکوبی که اولاً در سطح گفت‌مان
پشت صحنه ی توجیه و ریاکاری
توجیه برای دزدی و ریاکاری درجوامع  بد فرهنگ وبی فرهنگ هنری است
که غالب مردم در پویایی وخلاقیت این هنرناهنجار به ورزیدگی رسیده اند

توجیه و فتوا دادن برای رسیدن به مطامع و منافع،آموزه و ارثیه ی حکومتی
دولت ها وحکومت ها به مردم است

همه ی دزد ها  قبل ازارتکاب
به  بزه 
فتوا می دهند که به این دلیل از جیب ملت و افراد بزنند وبه آن دلیل از دیوار
فلانی بالا بروند تا حقشان را مطالبه کرده و بگیرند و یا حقیقتی را به میل خود باطل
امام موسی صدر در پیامی که در عید قربان سال 1971 خطاب به مردم لبنان صادر
شده با نگاه متفاوتی از عید و مفهوم آن سخن گفته است. متن کامل این پیام را
که برای اولین بار منتشر می شود در ادامه می خوانید.


چرا پرچم آرمان خواهی و فداکاری را به دست دشمن خود سپردید
و به جای خدای یگانه، گوسالۀ او را به خدایی گرفتید؟
دوست
داشتم دربارۀ عید با شما صحبت کنم، اما سرگردان ماندم که از کدامین عید
سخن بگویم؟ از عید مرهم و درمان یا از عید زخم و جراحت؟ از عید امید و آرز
برنامه


گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند.
**************************************************

به افق آفتاب
*****************************************************
به نام خدا
حضور محترم یکایک ِ شما عزیزان عرض ِ  سلام و وقت بخیر داریم.
*****************************************************
ما  در روزی خوب از روزهای ِ خدا ،  اولین چیزی که از خدا 
برای ِ همه شما عزیزان میخوام،  تن ِ سلامت ، دل ِ آروم ، رضایت ِ از زندگی ِ
 که اگه زندگیهامون به این قرار باشه ، به
سعادت ِ حقیقی رسیدیم.
*********************************************
یک
این یک نوشته طولانی‌ست، چراکه احتیاج داشتم ادعاهایم را بر یک پس‌زمینه بنا کنم، مقدمه حتی از اصل مطلب طولانی‌تر شد.
این جزء اولین اقدام‌های حاکمیت ایران در برابر هر بحرانی‌ست: ما خوبیم.
حاکمیت ایران، به دلیل اساس نامشروعش، که همان شکل‌گیری نظام قانونی و قضایی بر اساس برداشت‌های روحانیون از مذهب اسلام، و نه بر اساس حقوق مدنی‌ست، خود را مدام در موقعیت دفاع می‌بیند. او همواره، با مراجعه خطی و ساده به تاریخ خودش، درمی‌یابد «وجود»ش هرگز ب
میزان وحشت داشتن از مرگ به میزان کارهای ناکرده افراد در زندگی بستگی دارد.
 (اروین یالوم-انسان موجودی یک روزه)
سفر ناتمام مطالعه یک مدعی زمینی:
یک سال گذشت همراه با طیفی از رنگ های متفاوت احساس که از متن کتاب ها و ریویوی های آن از پنجره چشم و گوشم بر ذهن من داخل شدند .هر کسی از زاویه دید خویش ریویویی بر کتابی نوشته بود که احساس و نگاه مرا جلا بخشیدند و گاهی مرا از زمان و مکانی که در آن بودم جدا کردند و بردند تا عمق معنا. کتاب هایی زیادی در این کشف و
اینکه رباعیات خیام واقعاً از اوست یا منتسب به او یا از شخصی هم‌نامِ او، موضوع بحث ما نیست؛ که اصلاً شاید برای عده‌ای منتسب کردن آنها به خود خیام تاریخی ریاضی‌دان هم چندان مهم نباشد، و اصل موضوع برایشان مضامینی بلندی باشد که به شیواترین شکل ممکن بیان گشته‌ است. اما نکته‌ای که گاه در نوشته‌های بعضی پژوهشگران جلب نظر می‌کند این است که چه دربارۀ خیام و چه در باب سایر شعرا و گویندگان تاریخ ادب فارسی این‌گونه قضاوت می‌کنند که چون شاعر یا گوی
نقد کتابنامناسبویژه ها
نقد کتاب سه دختر حوا : مهم نیست سکوت کنی تا کسی بمیرد، خودت را به بی­ خیالی بزنی و دفاع نکنی تا به خاطر تو آبروی کسی برود، مهم این است که راحت باشی.
 
نقد کتاب سه دختر حوا ، نویسنده الیف شافاک
خلاصه کتاب:
کتاب سه دختر حوا داستان دختری به نام پری است که در ترکیه زندگی می کند،
مادرش مسلمانی متعصب و پدرش لاابالی است.
برادرانش هم همین طور، با افکاری متفاوت اند!
در خانه پری درگیری لفظی جریان دارد و خبری از محبت بین والدین نیست،
 
 
عـــرفـان ســهراب
 
از دیرباز درایران عرفان  با ادب فارسی رابطه‌ای متقابل و عمیق و موقرانه‌ای داشته است و دارای پیشینه بسیار لطیف و پرذوق می‌باشد .
زبان عرفان از آغاز، زبان شعر و ادب بوده و چه اینکه سراسر  بوستان وگلستان سعدی  ومجموعه ی فاخر مثنوی مولانا و دیوان شمس مملو از آینه‌ی آیه های عرفان است وحافظ علیه‌الرحمه همه ذوق خود را برای تجلی اصیل عارفانه بکار می‌گیرد .
در عصر کنونی نیز سهراب سپهری در همه‌ی اشعار و آثار خود عرفان را بع
« یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ، یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».
"مردانى هستند که دل هاى آن ها مانند
پاره‏هاى آهن است شکى در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان از
سنگ محکم‏تر است اگر آنها را وادارند که کوه‏ها را از جاى بکنند، از جاى
‏کنده و از میان بر می دارند. لشکر آنها قصد هیچ شهرى نمی کنند جز اینکه آن
را خراب می نمایند... مردانى در میان آنهاست که شب ها نمى‏خوابند زمزمه
آنها در حال عبادت همچون
« یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ، یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».
"مردانى هستند که دل هاى آن ها مانند
پاره‏هاى آهن است شکى در ایمان به خدا در آن راه نیافته و در طریق ایمان از
سنگ محکم‏تر است اگر آنها را وادارند که کوه‏ها را از جاى بکنند، از جاى
‏کنده و از میان بر می دارند. لشکر آنها قصد هیچ شهرى نمی کنند جز اینکه آن
را خراب می نمایند... مردانى در میان آنهاست که شب ها نمى‏خوابند زمزمه
آنها در حال عبادت همچون
سنت و مدرنیته  در اسلام

تعریف جامعی که از
سنت شده است:

سنت  باور یا رفتاری است که در یک گروه یا جامعه از نسلی
به نسل دیگر منتقل می‌شود،  و دارای معنای نمادین
یا اهمیت ویژه‌ای است و ریشه آن به گذشته برمی‌گردد. تعطیلات عمومی و نیز لباس‌های
غیرمنطقی اما به لحاظ اجتماعی معنی‌دار (مانند کلاه‌مویی که قضات در برخی کشورهای غربی
در دادگاه‌ها بر سر می‌گذارند) نمونه‌های بارزی از سنت هستند. حتی هنجارهایی نظیر سلام
و احوال‌پرسی کردن نیز سنت تلقی م
تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز
تاریخ بیهقی‌ و تأثیر آن بر ادبیات امروز
ترجیح نظم یا شعر بر نثر فصیح ادبی و فرهنگی ایران ابداً عجیب نیست زیرا هم آثار حماسی و هم آثار حکمی هر دو، به نثر موجودند و هم به نظم اما توفیق آثار منظوم بسیار بیشتر از آثار منثور است.به نظم کشیدن آثار منثور نیز خود دلیل محکمی است بر این رجحان ذاتی. طبیعی است با چنین دیدگاهی نثر ارزشمندتر، نثر شاعرانه‌تر است. مطالعه سیر حرکت نثر از مرسل به فنی، آن هم در نهایت تکلف
داستان غرب‌زدگی، داستان پر غُصه‌ای است که در طول بیش از یک و نیم قرن در تاریخ این سرزمین به مثابه بیماری مهلکی، سلامت مغز و روح و روان جوانان کشور را تهدید کرده است. 
سردمداران این جریان انحرافی که به دروغ خود را روشنفکر و منورالفکر معرفی کرده‌اند، همواره تلاش نموده‌اند تا در جهت استحاله فرهنگ اسلامی - ایرانی این سرزمین قدم برداشته و فرهنگ منحط غرب و ایسم‌های رنگارنگ بیگانه را ترویج نمایند! و حتی تا آنجا پیش روند که از فرنگی شدن سرتاپای ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها